چای ِدارچین

از مِهر می نویسم

چای ِدارچین

از مِهر می نویسم

یک روز معمولی

  فکر می کنم تابستان پارسال نقطه ی عطفی در زندگی من محسوب شود.

شب ها تا ۴-۵ صبح از این دنده به اون دنده می شدم و می خوابیدم و می خوابیدم تا جایی که معده ام هشدار گرسنگی می داد.

ناهار و شام را با هم می خوردم،ساعت ۶ بعد از ظهر.گاهی هم ۷.اشتها نداشتم،فقط می خوردم که معده ام اذیتم نکند.

حوصله ی هیچ کاری نداشتم،نمی توانستم یک فیلم را تا آخر ببینم،حتا خسته می شدم یک صفحه کتاب بخوانم.

این شرایط ناخوب روحی،حاصل سردرگمی دو،سه ماهه ی من بود.

می دانستم راهی که خانواده پیش رویم گذاشته اند،مناسب من نیست.من به دنیا نیامده بودم که داروساز شوم،آن هم در ایتالیا.

اوایل سردرگم بودم،عکاسی را دنبال کردم و نقاشی را ادامه دادم،این بار روی پارچه.


۱۵ تیر سال ۹۰ نیز، می بایست یک روز معمولی باشد.

چرا که دیروزش معمولی بود و سه ماه پیشش هم.

آن روز اجرای نمایش"تنها سگ اولی می داند چرا پارس می کند،مکبث" از گروه تی تووک در فرهنگسرای طوبا بود. تماشای لحظه به لحظه ی این نمایش حالم را دگرگون کرد.

انتظار این همه انرژی و شور را نداشتم.به شدت مجذوب شده بودم و فقط یک حسرت بزرگ مانع می شد که از تماشایش شاد باشم.

به حال ِخوب بازیگرانش غبطه می خوردم.


خیلی پی گیر شدم.چندین و چند کتاب و نمایشنامه از مجید قرض گرفتم و سعی کردم دنیای تئاتر را بیشتر بشناسم.

ولی می دانستم تا با یک گروه کار نکنم،هیچ تجربه ی احساسی ای نخواهم داشت.

شهریور همان سال،تی تووک،یک دوره ی بازیگری گذاشت.

آخرین دوره اش را سال ۸۰ برگزار کرده بود،یعنی ۱۰ سال پیش!

تنها می توانم هیجان آن روزی که در مصاحبه پذیرفته شدم را با روزهای تمرین گروه مقایسه کنم.


حالا که یک سال از آن جریان می گذرد،من به همراه دیگر هنرجویان دوره ی بازیگری تی تووک،حدود یک ماه دیگر اجرا داریم،نمایش مثل آب برای شکلات.

نظرات 3 + ارسال نظر
مرتضا ن شنبه 24 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 01:58

معجزه هنر

آری.
یک پست مخصوص می ذارم برای تئاتر.

بهشب شنبه 24 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 10:12 http://behshab.blogsky.com/

فکر کنم حالا نوبت ما است که بیایم تو سالن و یک اثر فوق العاده زیبا رو ببینیم با بازی های گیرا و تاثیر گذار.مثل آب برای شکلات یک دنیای متفاوتی است در تئاتر هرمزگان

اوه!
خواهش می کنم!شما پیش کسوتین
ممنونم از حمایتت بهشب جان.

ادریس سه‌شنبه 27 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 13:45

معمولن اغلب آدما این حس سردرگمی چندماهه رو تجربه میکنن و خوشحالم برای شما که بعدش با نتیجه خوب براتون همراه شده.
منتظر اجرای خوب و متفاوت شما و دیگر اعضای گروه هستیم.
با آرزوی موفقیت...

ممنونم.من هم همین طور.
امیدوارم هر چه زودتر سالن تی تووک برای اجرا تجهیز بشه.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد