مثل آب برای شکلات با سر آشپزی ابراهیم پشت کوهی!

که دو بار از طرف دو تن از خواهران عزیزم به من هدیه داده شد.اولین بار چند ماه قبل توسط یکی شان بصورت کتاب و بار دوم همین چند ساعت قبل توسط یکی دیگرشان بصورت اجرای تئاتر.

امروز عصر این افتخار نصیبم شد که مهمان اجرای خصوصی و تمرینی-البته تمرینی کاملن جدی-بازیگران جدید گروه تی توک باشم.اجرایی پرشور و حرارت،تأثیر گذار و هیجان برانگیز. بطوریکه الان که این پست رو می نویسم هنوز در حس و حال آن هیجان دریافتی ام!!

اعتراف می کنم اصلن انتظار دیدن اجرایی به این خوبی و پرقدرت رو نداشتم بخصوص که بازیگران گروه،جز دو نفر،بقیه همگی اولین تجربه حضورشان روی صحنه در برابر تماشاگران بود و اینکه کل کار در دو ماه و بعد از تمریناتی پرفشار بسته شده بود.پس می تونم به جرأت آینده بسیار بسیار روشنی را برای این عزیزان و هنر تئاتر استان متصور باشم. اما دوستان نباید از یاد ببرند که این تازه ابتدای مسیری طولانیست که انتخاب کرده اند و نباید دست از تلاش بکشند.

 اجرا مدت زمانی نسبتن طولانی داشت ولی اصلن کسل کننده و حوصله سر بر نبود و من بیننده را تا ته اثر به دنبال خود کشید.اجرا تقریبن وفادار به متن بود و جز ورود چند اسم و نشانه مثل:گابریل گارسیا مارکز،صد سال تنهایی،دن کیشوت و... (که شاید به نوعی ادای دین کارگردان به این موضوعات بوده باشد!) و حذف قسمت هایی کوتاه،در باقی موارد بر اساس متن اصلی پیش رفت.موسیقی زنده هم با کار کاملن چفت بود و در و تخته حسابی به هم جور شده بودند.البته در چند جای قسمت های باکلام بازیگران به نسبت در مقیاس کوچک خارج می خواندند که مطمئنن با تمرین بیشتر این نقیصه از بین رفتنی خواهد بود.

البته که اجرا کاملن بدون نقص هم نبود.ولی از دید من نواقص بسیار جزیی بودند.علاوه بر مورد قبلی که اشاره کردم،دو بار در طول اجرا احساس کردم بازیگر نقش گرترودیس به نام گرترُس خطاب شد.شاید هم من بد متوجه شدم.و مورد آخر در باره اجرای بازیگران؛در کل نکته منفی ای نبود ولی به نظر من اجرای بازیگران نقش های گرترودیس و پدرو به نسبت دیگر بازیگران کمی و کمی صلابت بقیه را نداشت.نه اینکه بد باشندها،نه.اتفاقن برای اولین اجرا خیلی هم خوب بودند.فقط نسبت به بقیه کمی جنس بازیشان تصنعی تر به نظر می رسید که این هم با اندکی تمرین حل شدنیست.باز هم تأکید می کنم با وجود اینکه کار در دو ماه جمع و جور شده بود و شخصن انتظار خرابکاری ها و تپق زدن های معمول کار اولی ها رو داشتم اعتراف می کنم با بازی ای پخته و حساب شده از سوی تک تک بازیگران روبرو شدم که کاملن غافلگیر کننده بود.باید به همه بازیگران و دیگر عوامل گروه بخصوص آقای پشت کوهی بابت این اجرای موفق،صمیمانه تبریک و خسته نباشید بگم. و امیدوارم هر چه سریعتر با حمایت و کمک متولیان امر امکان اجرای عموم این اثر فراهم بشه چون قابلیت های این اثر بسیار فراتر از دیده شدن توسط عده ای معدود خواهد بود.بلاشک.


پ.ن1: این یک نقد نبود،فقط بازخورد مشاهدات و ادراکم از این واقعه هنری بود.

پ.ن2: بعد از نمایشگاه شهاب،دیدن این اثر هم بسیار چسپید.یعنی وحشتناک جسپیدا.

پ.ن3: جا داره یک بار دیگه تشکر کنم از خواهر مهربون و هنرمندم که منو قابل دونست و با دعوت کردنم به این اجرا باعث ایجاد این حس و حال خوب در من شد.و همچنین خسته نباشیدی جانانه برای اجرای بسیار بسیار لذت بخشش.دست گلت درد نکنه دادا.

نظرات 6 + ارسال نظر
مانـالی شنبه 31 تیر 1391 ساعت 02:11 http://daarchin.blogsky.com/

با یک حساب سرانگشتی،اولین نفری هستی که برای امشب نقد نوشتی!
واقعن ممنونم که وقت گذاشتی و نوشتی،همون طور که می دونی ما به دلیل تازه کار بودن به شدت به نقد نیاز داریم و معمولن نقدی دریافت نمی کنیم.
امیدوارم برای اجرای عموم همه ی نواقص برطرف شده باشن.
پ.ن:کسانی که صمیمیت بیشتری با گرترودیس دارند،اونو گرترود صدا می کنن.
مثل روسورا که ماما النا رو مامی صدا می کنه.

نمی خوام و نمی تونم که نوشته ام رو نقد بنامم چون نقد رو کسی باید انجام بده که حداقل سررشته ای تو اون زمینه داشته باشه و من جز یک علاقه مند ی هیچ دانش و تخصص دیگه ای تو این زمینه ندارم. مسلمن از لحاظ تکنیکی دوستان صاحب نظر دیگه ای هستن که شما رو به نقد بکشن. کارتون چون از ته دل بود به دل نشست و این دلنشینی بهانه ای شد برای نگارش این متن.
ممنون بابت توضیحت و رفع اشتباه از من.گرترود صداش میکردن و من فکر میکردم گرتروس نامیده می شد.
بازم به همتون خسته نباشید و خدا قوت میگم.انشالله اجرای عموم...

بهشب شنبه 31 تیر 1391 ساعت 07:54 http://behshab.blogsky.com/

من به این اجرا امیدوارم.

من هم بسیار امیدوارم و مشتاقانه منتظر دوباره دیدنش هستم.

صدای سکوت شنبه 31 تیر 1391 ساعت 10:35 http://biabane.blogfa.com

تو از کجا اومدی؟؟؟ به امید موفقیت تمام هنرمندا استان

تو کی هستی؟؟؟
به امید آن روز...

لی شنبه 31 تیر 1391 ساعت 12:02 http://www.leee.us

سلام ، خوشا به حال شما که دیدن این اجرا نصیبتون شد.

انشالله اجرای عمومی با هم ببینیم...

ماهی بالی سه‌شنبه 3 مرداد 1391 ساعت 07:47 http://mahibali.blogsky.com

سلام
سپاس برای یاداشت
من هم کنجکاوم که کی هستی؟

سلام جناب آقای سایبانی
سپاس از شما بابت مطالعه و انعکاسش.
من؟ یک علاقه مندم که بواسطه حضور خواهر خوبم در این اجرا سعادت تماشا و لذت بردن از آن نصیبم شد.هرچند این نسبت خواهر-برادری لزومن نسبت خونی نباشد!!

elham یکشنبه 22 مرداد 1391 ساعت 22:48

با تشکر از شما داداش ادریس که منو قابل دونستین و اومدین. خوشحالم که این اجرا رو دوست داشتی .من باز هم به حمایت و تشویق و نظرات شما محتاجم.باز هم سپاس از این حس زیبات

شرمنده می کنی
سالم و شاد باشی دادا...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد