امسال (که البته هنوز تموم نشده) سال سنگینی بود.اون قدر که وقتی عکسای یک سال پیشمون رو نگاه می کنم باورم نمی شه فقط یک سال گذشته باشه.بزرگ شدیم.پخته شدیم.
خیلی چیزهای آموختنی که آدم ها توی چند سال یاد می گیرن رو،زودتر تجربه کردیم.خب معلومه که از کوزه همان برون تراود که در اوست.
شاید این ضرب المثل رو جای درستی استفاده نکرده باشم،ولی حقیقت داره.وقتی به طور تناوبی چند تا تجربه ی حسابی داشته باشی،خاهی نخاهی روت اثر می ذاره.آروم می شی،کمتر حرف می زنی،دیگه شلوغ بازی در نمیاری و همه فکر می کنن دلیل گوشه گیریت چی می تونه باشه؟
حتا با شوخی و خنده بهم گفتن خانوم بازیگر انقدر خودتو نگیر واسمون.
آدم ها تغییر می کنن.خیلی زودتر از اون چیزی که انتظارشو داشته باشین.ممکنه حتا یک جمله یا یک کتاب شخصیت کسی رو دگرگون کنه،من هم مستثنا نیستم.
و می دونم که تغییر کردم،خودم حسش می کنم جدا از این که مرتب بهم گوشزد می شه.
من متاسفم.اگه کمتر حرف می زنم،اگه خیلی انرژی نمی دم بهتون،اگه گوشه گیر شدم و اگه نمی تونم خیلی وقت بذارم برای با شما بودن،منو ببخشین.
الان آروم تر از هر زمان دیگه ای هستم.خوبم،باور کنید.با هیچ کس دشمنی ندارم و قصد ندارم هیچ کس رو تحویل نگیرم.کمی صبوری کنید،به ماندانا عادت می کنید.پ.ن:از همه ی دوستان با محبتی که چای دارچین هوس می کردند،ایستاده و تمام قد متشکرم.
به خصوص از منا نحوی و حامد احمدی عزیز.
پاینده باشی...
همچنین دوست من
تو غیر قابل پیش بینی هستی ... شاید قصدت اینه که همه رو تحویل بگیری اما ممکنه به مقصودت نرسی :)
یه زمانی می خاستم همه رو راضی نگه دارم ولی الان خیلی ازش گذشته.
نه الان بیشتر به راضی نگه داشتن خودم فکر می کنم.
مرسی از چای خوش رنگت . به من که چسبید
مرسی از تو حامد عزیز
من خوشحالم برایت هر چند غمگین باشی
من هم خوشحالم.درسته همه چیز تغییر کرده،ولی بد نیست.
همه چیز فقط متفاوت شده.
به به
بعد از مدتها چای دارچین خیلی می چسپه!
مرسی از حضورت منای مهربون
آرامش در این روزها خیلی خوبه.
آره،الان خیلی خوبم.
گر کشته شدی مگو که من کشته شدم/شکرانه بده که خونبهای تو منم
اشعار مولانا واقعا زیباست اما زیباتر از اون ،افکار پشت شعره
این به معنی اینه که تو داری تمرکز می کنی برای هدف هات،معنی نداره که برای همه انرژی بزاری چون که از تو نارحت نشن.به هر حال تو فصل تازه ای رو شروع کردی و اتفاقن خیلی هم خوب به نظر من.
آره بهشب،همه ی حرف منم همینه.من خوبم.
راهنماییم کمکتون نکرد?
راستش نه.
من چیزی یادم نمیاد متاسفانه.
خوبه من خوندم وبه این فکر کردم که برا رفتارهای گذشتت دلت تنگشده ولی می خوای بزرگبشی وبه ایندت فکر میکنی این بر میگرده به ذهنیت تو از زندگی
سلام مانالی
به بازی وبلاگی شب یلدا در رادیو منا دعوتی
همیشه سنگین به معنای بد بودن نیست. همیشه اتفاق های به ظاهر بد هم در انتها بد نیستن. تجربه خوبه ماندانا. از هر شکلش باشه آدم رو بزرگ میکنه و پخته. یاد میگیری و یاد میگیری. زندگی همش همینه. هر سال سنگین تر از سال قبل میشه.
بلند شو خانم بازیگر. بذار همه کم حرفی هاتو بذارن به حساب تحویل نگرفتن و خودتو گرفتن. خوب باش همیشه ، همونطور که هستی .
میدونی خوشحالی و موفقیتت باعث خوشحالی من و تمام دوستدارانت بوده و هست . خوب و مثبت تغییر کن !
می گم چند وقتیِ تحویل نمی گیری
این تجربه معمولا اوایل هر دهه ی زندگی سر وقت آدم میاد، 10 سالگی، 20 سالگی، 30 سالگی و ...
تجربه ی جالبیه، مثل پوست اندازی مار می مونه. همون مار با پوست تازه
من هم بابت اینکه گاه گاهی میام اینجا و یه فنجون چای دارچین میزنم بالا تشکر میکنم ازت!
آدما ممکنه بنا به شرایط و حال و هواشون گاها اون چیزی نباشن که بقیه انتظار دارن...
اینجور مواقع مهم فقط بودنشونه...
خوبه که هستی مانی...