چای ِدارچین

از مِهر می نویسم

چای ِدارچین

از مِهر می نویسم

یک توئیت برای خودم

گاهی فقط باید صبر کرد.

بیش تر وقت ها باید اعتماد کرد.

همیشه باید مراقب بود.


عادت


عادت داشت.پارچه هایی که در طول سال جمع می شدند، را کنار هم می چید و برای هر روتختی پنج طرح انتخاب می کرد.هر روز بعد از اذان صبح به اتاق کوچک دوخت و دوزی که طبقه ی بالا برای خودش درست کرده بود می رفت و تا بعد از غروب پیدایش نمی شد.هر سال یک روتختی چهل تکه سهم کودکان بزرگش بود.پارسال پست ِ بوداپست آدرس سهیل را پیدا نکرده بود و روتختی برگشت خورده بود.قرار است نوه اش ،دایی سهیل را از فیس بوک پیدا کند و آدرس تازه اش را دقیق بپرسد.امسال سهمش دو روتختی است،فقط امسال.


http://s1.picofile.com/file/7786927204/19e22e68c84d11e2bdd322000a1fa8d7_7.jpg