چای ِدارچین

از مِهر می نویسم

چای ِدارچین

از مِهر می نویسم

یک زندگی که دیگر نیست

چقدر عصبانیم.

سهل انگاری تا چه حد؟؟! ما مراقب همه ی کارها و روابطمون با دیگران هستیم،مراقب وظیفه ی حساس تزریق آمپول نه؟؟
چقدر خشمگینم.

دیشب که برحسب اتفاق خودم هم به یک کلینیک برای تزریق رفتم،خانمی که مسئول این کار بود با سوزن سرنگ نفر قبلی دستش رو برید:|

که این یعنی حتا مراقب سلامتی خودش هم نیست،چطور به دیگران فکر کنه؟

با دست خونین مشغول کشیدن پنی سیلین توی سرنگ شد که بهش اعتراض کردم و چسب کاغذی معمولی پیچید دور دستش.

و برای تلافی!! بدون خالی کردن هوای سرنگ ،آن را تزریق کرد:|

و امروز که خبر درگذشت فرخنده مرادی بر اثر تزریق آمپول اشتباهی منقلبم کرد.

از همین جا به غزل و آرشام مرادی تسلیت می گم.

چیز زیادی نمی شود گفت.


نظرات 3 + ارسال نظر
بندانگشتی چهارشنبه 15 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 15:01 http://www.googooligirl.blogsky.com

اه.چه بد.روزی ۱۰۰ذ نفر آدم میره پیششون>نمیان ک بهداشت رعایت کنن.بازم ایول به تو ک اعتراض کردی.بعضیا هیچی نمیگن.من کشته مردده ی چایی ام.مخصوصا غلیظ.به وب منم سر بزن.آپ کردم.میخوای همدیگرو بلینکیم؟؟لطفا خبرشو بده

دیشب حالم گرفته شد،امروزم که این خبرو شنیدم.
خواهش می کنم،بفرمایید چای دارچینی از نوع غلیظش!

ادریس چهارشنبه 15 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 23:29 http://abi-sourati.blogsky.com

متأسفانه تکرار پی در پی یک اشتباه،و چیزی که اصلن مهم نیست حق حیات خود یا دیگران...

حرا شنبه 18 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 18:16 http://3-14.blogsky.com/

گویا اشتباه تزریق نبوده .
همینجا به غزل و ارشام پوراسماعیلی تسلیت می گم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد